خواب...

چه قشنگ بود...

با من بودی دوباره...

باهام اومدی و اومدی یادمه تا نزدیکای خونه با هم کلی حرف زدیم ..

تو خوابای قبلیم فقط دستتو گرفتم اما اینبار پیشونیتو بوسیدم...

واسه شوخی دماغتم بوسیدم یه جایی از خوابم..

آخ که چقدر قشنگ بود و هست برام...

اینکه دیوونه ی تو باشم...

تا خونه با هم قدم میزدیم ..

آخ که چقدر خوابت قشنگه..

اما به قشنگی کنارت بودن نیستا...

حالا باز پیش خودم می نویسم...

همیشه با تو بودن قشنگه...

همیشه مرور خاطراتت قشنگه ...

همیشه دوست داشتنت قشنگه...

بدون هر چی بشه دوسِت دارم عزیزم...

تا همیشه...

پ.ن:شاید برای بعضیا این حرفا مسخره باشه اما خب کسی که حس دل بستن، حس وابستگی و عشق رو تجربه کرده باشه و بدونه وقتی قلبت واسه یه نفر میتپه و وقتی بهش فکر میکنی لبخند به لبت میاد چجور حسیه هیچ وقت به این حرفا نمیخنده....