......

ساخت وبلاگ
هر چی میشه اسمشو گذاشت..

درد و دل دیوونگی هرچی...

ولی خب ... نگفتنش آرومم نمیکنه..

امشب خیلی دلم گرفته.. خداییش یعنی هیچ حسی به من نداری؟؟؟

گفتی احتمالش هست که همه ی کارات  از روی همکلاسی بودن بوده باشه..

به خدا باورم نمیشه

مطمئنم راست نیس این حرف یا نمیخوای احساستو بگی ...

ولی مطمئنم اگه بهم هیچ حس و علاقه ای نداشتی

اگه دوسم نداشتی 

هیچ وقت بر نمی گشتی...

هیچ وقت بهم نمیگفتی که میتونم مث قبل دوستت داشته باشم...

عمرا دیگه تو روم میخندیدی و عمرا تو جواب شعرام لبخند میزدی...

دیشب خواستم بگم اگه این رفتارا از روی علاقه نبوده چرا برگشتی؟؟

چرا بهم گفتی میتونم که مث قبل دوستت داشته باشم عزیز من؟؟

آخه من که هیچ وقت حتی وقتی رفتی و شدی نامزد با یه نامرد حسم بهت کم نشد و عوض نشدم

چطور میتونستم تو رو نخوام عزیز دلم ؟؟؟

میخواستم بگم اگه موندنت با من همیشگی نیس چرا از اولش به بودنت امیدوارم کردی؟؟

چرا منو به خودت وابسته کردی؟؟

تو که میدونستی احتمال همیشه موندنت نیست

چرا منو دیوونه خودت کردی؟؟

چرا باهام اومدی و حتی برام سوغات مشهد هدیه آوردی؟؟که یه چیز ازت یادگار باشه؟؟

من که داشتم راه خودمو میرفتم ..

من که میخواستم هیچی از احساسم بهت نگم عزیزم

راهشم واسه من بدبخت همین بود

آخه بی مایه و پول که عشق چیزی واسه کسی حساب نمیشه

هعی..

تو که اینا رو هم میدونستی پس چرا...

چرا منو قبول کردی؟؟

من که تموم شرایطمو بهت گفته بودم 

چرا  میخوای اشک منو در بیاری و قلبمو بشکنی و نمونی فدای قلبت بشم من؟؟؟؟

دقیقا نمیدونم چرا ولی...

شاید واسه اینه که نه خونه ای دارم نه ماشین نه وضع توپی..

شایدم واسه اینه که به هیچ کارت نیومدم...

شایدم دیگه منو نمیخوای ...

خدا میدونه...

امیدوارم فقط خلاف این حرف پیش بیاد و ببینی خداییش چقدر برام عزیز و با ارزشی و بودنت چقدر برام مهمه...

دلت غم نبینه من که نمیخندم دیگه ولی تو بخند که خندت امید زندگیمه.....


برچسب‌ها: رفتن و باور درد و دلم.....
ما را در سایت درد و دلم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanha-be-yade-to بازدید : 107 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 3:49